من پدرشم
يكي داشت برام تعريف مي كرد:
- تو خیابون یه تصادف شده بود. همه جمع شده بودن. منم برای اینکه
صحنه رو از نزدیک ببینم از اون ور داد زدم گفتم «برید کنار، برید کنار من
پدرشم» وقتی که رسیدم دیدم اونی که تو خیابون افتاده الاغه!
Lake Of Dreams...
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 98
بازدید ماه : 93
بازدید کل : 101771
تعداد مطالب : 431
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1