Lake Of Dreams...
طرف رفته سوپر مارکت برگشته گفته
ببخشید تن ماهی مرغ دارین؟؟؟ (-__-)
لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره میشود میتواند،
لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره میشود، شکست دهد.
میگن تو بهشت وقتی سر کلاس خوابت میبره
استاد میاد پتو میندازه روت!!!
ازتون خواهش می کنم
وقتی دارین با تلفن حرف میزنین و یه خودکار دستتونه
رو هر کاغذی گیر میارین نقاشی نکشین،
آخه من این مدرک تحصیلی رو که بابام گوشه اش الاغ بالدار کشیده
کجا ببرم نشون بدم؟!!
اسراچیل کیست ؟؟؟؟!!!!
.
.
.
.
.
فرشته ای است که در آخِرت چیزهایی که در اینترنت سِرچ کرده اید را کف دست خدا میگذارد...
دستم بوی گل می داد ،
مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند
اما هیچ کس فکر نکرد شاید من شاخه گلی کاشته باشم!!!
مردی در حالی که به قصرها و خانه های زیبا مینگریست به دوستش گفت:
وقتی این همه اموال رو تقسیم میکردن ما کجا بودیم.
دوست او دستش رو گرفت و به بیمارستان برد و گفت.:
وقتی این بیماریها رو تقسیم میکردن ما کجا بودیم!!!!
خدایا واسه داده ها و نداده هات شکر...
گاهی خودت را مثل یک کتاب ورق بزن.
مثل یک کتاب که فرصت ویرایشش به پایان نرسیده،
آنگاه،
انتهای بعضی فکرهایت "نقطه" بگذار
که بدانی باید همانجا تمامشان کنی!
بین بعضی حرفهایت "کاما " بگذار
که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی!
پس از بعضی رفتارهایت هم "علامت تعجب" بگذار
که بدانی هیچگاه به خودت مغرور نشوی!
خودت را هرچند شب یکبار ورق بزن تا فرصت ویرایش هست !
حتی بعضی از عقایدت را حذف کن و بعضی ها را پر رنگ !
حواست باشد ،یک روز این کتاب چاپ میشود و به دستت می دهند
و دیگر فرصت ویرایش آن به پایان رسیده !
حالا کتاب خودت را خودت بخوان
امروز تو خود برای حسابرسی از خودت کفایت میکنی
کتابت را زیبا بنویس.
در مقابل سختی ها همچون جزیره اى باش
که دریا هم با تمام عظمت و قدرت نمى تواند سر او را زیر آب کند !
مهم نیست که آخرین زلزله زندگی ات چند ریشتر بود …
مهم نیست که در آن زلزله چه چیزهایی از دست دادی!
مهم این است که دوباره از نو بسازی:
جهانت را …
زندگی ات را …
باورت را …
“مهم شروع دوباره است”
هیچگاه، هیچگاه و هیچگاه خود را دست کم نگیرید و تحقیر نکنید،
بیاد داشته باشید که خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت …
میدونی کجای کلوچه حال میده؟
اونجاش که انگشتتو می کنی تو دهنت
بعد از دور لثه ات کلوچه رو میکشی بیرون
دوباره می کنی تو دهنت! :/
ﭼﻪ ﺍﻳﺪﻩ ﺑﺪﻱ ﺑﻮﺩﻩ ﺩﺍﻳﺮﻩ ﺍﻱ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ…
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﮑﻨﻲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻫﺴﺖ…
ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ۸ ﺻﺒﺢ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﻮﻱ ﻭ ﻣﻴﺒﻴﻨﻲ ﺷﺪﻩ ۸ ﻭ ﺭﺑﻊ ﻣﻴﮕﻮﻳﻲ :
ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺗﺎ ۹ ﻣﻴﺨﻮﺍﺑﻢ ﺑﻌﺪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻴﺸﻮﻡ !
ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻣﺸﺐ ﺳﺎﻋﺖ ۹ ﻳﮏ ﺳﺎﻋﺘﻲ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻨﻲ،
ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻲ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﺨﻮﺍﻧﺪﻩ ۱۰ ﺷﺪﻩ ﻣﻴﮕﻮﻳﻲ : ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻓﺮﺩﺍ ﺷﺐ ﺳﺎﻋﺖ ۹ ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﻢ .
ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ…
ﺯﻣﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻳﮏ ﺩﺍﻳﺮﻩ ﻧﻤﻲ ﭼﺮﺧﺪ!
ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺧﻄﻲ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻣﻲ ﺩﻭﺩ ﻭ …
ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ، ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ، ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻴﮕﺮﺩﺩ .
ﺍﻳﺪﻩ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺩﺍﻳﺮﻩ، ﺍﻳﺪﻩ ﺟﺎﺩﻭﮔﺮﻱ ﻓﺮﻳﺒﮑﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!
ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺏ، ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﻲ ﺍﺳﺖ!
ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻳﺎﺩﺁﻭﺭﻱ ﻣﻴﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﻲ ﮔﺮﺩﺩ .
ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻣﻠﻮ
ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺗﺎﺳﻒ ﻧﺨﻮﺭﯾﺪ .
ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮﯼ ﺩﺍﺩ ﻧﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﮐﺮﺩ .
ﭘﺲ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﭙﺬﯾﺮ .
زندگی همواره زیبایی خود را داراست
گاه تنها نیازمان، تغییر زاویه ی دید است …
شجاعت همیشه فریاد زدن نیست،
گاهی صدای آرامیست که در انتهای روز می گوید:
فردا دوباره تلاش خواهم کرد.